اینم از شیطنتای اوستایی که به داداشی امیر هم سرایت کرده.
سلام عزیزان.این دو تا گل پسر قصد دارند صنعت برق رو تو آینده متحول کنند...آخه من از دست شما دوتا چیکار کنم... از وقتی که آبجی ایلنازی مدرسش شروع شده و دیگه سرش گرم درسشه. شما ها هم با هر وسیله ای که گیرتون بیاد سرگرم میشید .یعنی سراغ همه جور وسیله ای میرید الا اسباب بازیاتون... امروز که سر گرم کارای خونه بودم یهو صدای گریه ی آقاامیر بلند شد.رفتم تو اتاق دیدم به به.... (این قیافه ی من ) اوستا رفته از تو کمد دیواری هر چی سیم میم و رابط و محافظ بوده در آورده وداره تو پریز برق میزنه و به هم وصلشون میکنه. منم نامردی نکردم،امیررضا رو از تو روروکش درآوردم گذاشتم کنار او...